
سالهاست هفتادهشتادنفر، هر هفته، قرآن به دست میگیرند و رحلهایشان را در خانه یکی از اهالی باز میکنند. در دل آپارتمانها که قوت گذشته همسایهداری را ندارد، قرآن بهانهای شده برای این دورهمی پرشور.
این بانوان سیزدهسالی است که صبحهای دوشنبه از کارهای منزل و جزئیات دنیا فارغ شده و نشده، دست از آن میکشند و راهی این قرار هفتگی میشوند. سرپاماندن جلسهشان در الهیه هم به تلاشهای مهین عباسپور برمیگردد که سر یک قرار همسایگی ماند. جلسهای که از اول راه، یکی از اهدافش، نزدیکشدن همسایهها به هم و رفع مشکلات یکدیگر بودهاست.
حالا سالهاست زیر سایه مبارک این کتاب آسمانی، بانوان محله، هم قرآن دوره میکنند و هم با خیررساندن گروهی، گره مشکلات نیازمندان را باز میکنند؛ دورهای که به نام حضرت خدیجه (س) در الهیه شناخته میشود، قدیمیترین دوره قرآن محله است و باوجود جابهجایی اهالی تعطیل نشدهاست.
جلسه قرآن حضرت خدیجه (س) در رمضان سال ۱۳۹۰ شکل گرفت و حالا پای ثابت برنامههایش، جزءخوانیهای رمضان است که به نمایندگی در خانه یکی از اعضا برگزار میشود. امسال هم این جزءخوانی از روز اول رمضان در الهیه ۶ آغاز شدهاست.
خیلیها بهخصوص مسنترها زودتر آمده و قرآنشان را روی یکی از رحلهای چیدهشده گذاشتهاند. گویا دختران نوجوان همیشه همراه مادرانشان هستند. زن جوان نگاهش را میچرخاند تا یکی از همسایههای آپارتمان خودش را پیدا کند و کنارش بنشیند. پسربچهای با شور و هیجان فراوان وارد میشود؛ پشت سر مادر جوانش که باردار است، سلام بلندی به همه میکند و روی مبل که برایش جا باز میکنند، مینشیند.
صدای خنده ریز کودکی در راهرو میپیچد و مادر جوان با پسربچهای در بغل وارد میشود. برای او هم که شیرخوار دارد، زود جا باز میکنند تا جایی بنشیند که تکیهگاه دارد و راحت باشد. بقیه هم یکییکی از راه میرسند و ساعت از ۱۰ صبح که میگذرد، آخریننفرها دنبال جایی برای نشستن میگردند. آنها دم در کنار صاحبخانه مینشینند.
حالا کلی زن جوان و مسن دور هم جمع شدهاند که به نوبت قرآن میخوانند و به وقت قرائت بچهها که بیاشتباه هم نیست، همه بلند ماشاءالله میگویند و خانم عباسپور هدیهای در دست این بچهها میگذارد.
مهین عباسپور قبل از آنکه خودش قدمی برای این جلسه قرآن بردارد، مرحوم پدرش، محمدجعفر را دیده بود که وقتی از محله سرشور به آبوبرق آمدند- هنوز بیشتر زمینها ساخته نشدهبود- حیاط خانه را فرش کرد و بانی تشکیل دوره قرآن شد. او در آن روزهای کودکی در همین جلسههای خانگی قرآن بزرگ شد.
حاجخانم به وقت گفتن از جلسه قرآنشان در الهیه، اینها را میگوید تا نشان دهد این عشق چه زمانی در وجودش ریشه دواندهاست و تعریف میکند: در این سالها هرجایی ساکن شدم، ازطریق مسجد محله، دوره قرآن محلی را پیدا کردم و یکی از اعضایش شدم. اما وقتی در سال ۱۳۹۰ ساکن بولوار الهیه شدیم، بیشتر زمینها بیابان بود و هنوز اینجا مسجدی ساخته نشده بود.
ماه رمضان که رسید، به یکی از همسایهها گفتم بیایید فکری کنیم. خودمان دوره قرآن راه انداختیم و با همراهی همسایه دیگرمان سهنفری هرروز یک جزء میخواندیم. بعد از چهارروز رفتم زنگ در چند ساختمان آنطرفتر را زدم تا ببینم در ساختمانشان دوره قرآن دارند یا نه. از این طریق متوجه شدم در یکی از ساختمانها پنجنفر باهم دوره دارند. باهم یکی شدیم.
آن روزها موقع خواندن بقیه اعضا احساس کردند من کمی بهتر میخوانم؛ این شد که به قول قدیمیها ملا شدم و مدیریت جلسه افتاد دست من. الان بعد از سیزدهسال از آن جلسه اولی فقط چهارنفر ماندهایم. او بااعتقاد بر اینکه نام حضرت خدیجه (س) غریب است، این نام را در همان سالها برای محفل قرآنیشان انتخاب میکند و با دعوت از همسایهها شروع میکند.
حاجخانم عباسپور میگوید: بعداز ماه رمضان اول که جلسهمان روزانه بود، تصمیم گرفتیم در طی سال هم هفتگی برگزار شود و از همان سال تا امروز صبح دوشنبه هر هفته دوره برپا میشود. به نوبت هم به خانه یکی از اعضا میرویم؛ فقط در ماههای رمضان محل ثابت است. سالهای اول برخی از خانمها نگران این بودند که افراد ناشناس وارد خانههایشان میشوند، اما الان به برکت خود قرآن هیچکس نگران نیست و مهمتر اینکه همه یکدیگر را میشناسند.
آنطورکه او میگوید خیلیها که او یا بقیه اعضا را با قرآن در کوچه میبینند، نشانی جلسه را میگیرند و میشوند یکی از اعضا. از طرف دیگر، خود اعضا همسایههای جدیدشان را دعوت میکنند و، چون در مسجد حضرت معصومه (س) در بوستان نیلوفر، برنامه هفتگی این جلسه قرآن در برگهای نوشته و روی برد نصب میشود، تعداد اعضای آن درگذر زمان بیشتر میشود و امروز به هشتادنفر رسیدهاست.
چون تعداد اعضا زیاد است، به وقت خواندن یک جزء، هرکس نصف صفحه قرآن میخواند. دراینبین هم برای برخی از آیهها، حاجخانم عباسپور با خواندن معنی، تفسیرش را میگوید.
او که معتقد است باید قرآن را زندگی کرد، میگوید: از همان اول به خانمها گفتم نباید فقط از روی قرآن بخوانیم، بلکه باید بیاموزیم. این شد که خودم چند کتاب تفسیر خریدم. شب قبل از محفل در خانه تفسیر آیاتی را که قرار است خوانده شود، از روی این کتابها میخوانم و نکات را یادداشت میکنم تا به خانمها منتقل کنم.
از کارهای دیگری که در این محفل انجام میشود، جمعآوری مبلغ اندکی وجه نقد برای انجام کارهای شادیآور است. بهعنوان مثال هرفردی که دوست دارد ۵ هزارتومان (سالی ۶۰ هزارتومان) میدهد. با این مبلغ برای کسانی که صاحب بچه میشوند یا از سفر زیارتی کربلا و مکه برمیگردند، هدیهای به یادگار ازطرف اعضا خریداری میشود.
در جلسه قرآن حضرتخدیجه (س) اعضا وظیفه خودشان میدانند که درکنار خواندن قرآن از نیازمندان هم دستگیری شود. در همه این سالها کم یا زیاد، این کار نیک را ادامه دادهاند.
آنطورکه از حرفهایشان پیداست، تاکنون چندین سری جهیزیه با کمک یکدیگر درست کردهاند که آخرینش جهیزیهای برای عروسی نیازمند در شیروان در سال جاری بود. یا با جمعکردن کمکهای نقدی، مبلغی را به چند نانوایی میدهند که به نیازمندان، نان رایگان بدهد.
آنها حتی بین خودشان صندوق قرضالحسنهای راه انداختهاند که از آن به اعضایی که در جورکردن پول رهن خانه مشکل دارند، بدون نوبت کمک میکنند. جالب اینکه نیازمندان را هم خود اعضا معرفی میکنند و، چون اعتماد به یکدیگر در این جلسه زیاد است، همه تلاش میکنند قدمی برای رفع نیاز فرد معرفیشده بردارند.
در جلسه قرآن حضرتخدیجه (س) هرکاری لازم باشد، بانوان خودشان داوطلب انجام آن میشوند. یکی از همین کارها، احکامگفتن است. پیش از آنکه محترمخانم اینکاره شود، آنها ا ز حوزه علمیه، کارشناس میآوردند.
حالا چندینسال است که برای رفع این نیاز محترمخانم دورههای آموزشی احکام را گذرانده است و بهعنوان یکی از اعضای قدیمی هرجلسه به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه براساس نیاز بانوان احکام میگوید.
محترم ثابتگلستانی سال ۱۳۹۶ ازطریق مسجد حضرت معصومه (س) با این محفل قرآن خانگی آشنا شد و از آن فعالهای محفل است که حتی مشکلات شهری اعضا را از شهرداری پیگیری میکند. بهخاطر همین وقتی وارد جلسه قرآن میشود، همه او را «شهردار» صدا میکنند و برای قدمهای خیرش در محله، صلواتی به او هدیه میدهند.
او که از مشوقهای بانوان برای حضور با فرزندانشان در این جلسه قرآن است، خودش نگهداری از بچهها را قبول کرده و در هر جلسه اگر تعداد بچهها خیلی زیاد باشد، آنها را داخل یکی از اتاقها جمع میکند و با نقاشیکردن، هم قصههای قرآنی و هم خواندن سورههای کوچک را به آنها آموزش میدهد.
به گفته او همه این بانوان مثل خانواده هستند که باوجود آپارتماننشینی به بهانه قرآنخواندن هم قدم خیر برمیدارند و هم نگذاشتهاند همسایهداری از قوت بیفتد.
زهرا محمودی، مداح این جلسه قرآن است. او بدون چشمداشتی در اعیاد و جشنها برای بانوان مولودی میخواند و در محرم و صفر و شهادتها روضهخوانی میکند. او از سال ۱۳۹۶ و بعداز سکونت در الهیه، ازطریق نوشته داخل مسجد حضرتمعصومه (س) این جلسه قرآن را پیدا کرده و عضو آن شدهاست. زهراخانم امسال به نیت مرحوم همسرش، سرهنگ جلال بهرامی که از هیئتیهای این محل بود، داوطلب شده است دوره در کل ماه رمضان در خانه او برگزار شود.
تأکید حرفهایش که با خاطرههای فراوان همراه میشود، بر این است که خانهاش با این قرآنخواندنها پربرکت میشود و تعریف میکند: من قبلا هم یکبار دوره رمضان را به خانهام آوردم. شاید باورتان نشود از روزی که نیت میکنم برای برگزاری دوره رمضان در خانهام، گرههایم باز میشود و از طرف دیگر خانوادهام هم خیلی استقبال میکنند.
او که معتقد است فرزندان سالم و صالحش را از برکت قرآن دارد، هرسال همزمان با روز آخر تلاوت رمضان برای همه بانوان این جلسه هدیه میخرد.
جالب اینکه، چون در محفل حضرت خدیجه (س) هنوز باور و اعتقاد بر این است که هرکس سوره توحید جزء آخر را خواند به برکت آن باید بقیه را میهمان کند، قرار را بر تهیه آش گذاشتهاند که او و خیلی از اعضا کمک میکنند آش سوره توحید تهیه شود.
مهینخانم هیچوقت جلسه قرآن را لنگ نمیگذارد. دوشنبههای هر هفته هرجا باشد، سر قرار هفتگی با خانمهای محله حاضر میشود. او برای اینکه این دورههای قرآن برای بانوان دلچسبتر هم بشود، زنان را به اردوهای تفریحی و زیارتی هم میبرد.
همچنین در اعیاد، جلسه را با مولودی شروع میکند و همیشه به بچهها هدیه میدهد تا حضورشان پررنگتر شود.
خانم عبادی از آنهایی است که فرزندانش بیشتر اوقات همراهش هستند. او میگوید: در این دورهها به بچههای من به اندازه یک آیه هم شده، اجازه خواندن میدهند که بعد از آن، هدیهای هم دریافت میکنند. با همین هدیهها فرزندانم دوست دارند همیشه در جلسه باشند و قرآن بخوانند.
او به برکت این جلسه هم اشاره میکند و میگوید: در این اوضاع اقتصادی همیشه تأکید بر این است که پذیرایی اندک باشد و بانی فقط بهاندازه یک لیوان چای زحمت بکشد. برای همین همه دوست دارند زودتر نوبتشان شود. خود من هرسال به نیت عزیزانم که آسمانی شدهاند، این جلسه را به خانهام میآورم و خود خانمها هم پذیرایی را انجام میدهند.
طیبه اقلمند هم سالهاست هر دوشنبه خودش را به این محفل قرآنی میرساند و در روزهای رمضان هم هرروز حضور دارد. او از ختم صلواتهایی که برای شفای بیماران این گروه گرفته میشود، میگوید و تعریف میکند: میگویند در آپارتمانهای الهیه، همسایه از همسایه خبر ندارد، ولی اصلا اینطور نیست. ما با همین جلسه قرآن باهم مثل خواهر شدهایم. اگر یکی از اعضا نیاید، زنگ میزنیم و احوالپرسش میشویم یا اگر ببینیم چراغ خانهاش خاموش هست، حالش را جویا میشویم.
به گفته طیبهخانم این دوره قرآن باعث شده است بیشتر همسایهها یکدیگر را بشناسند و در شادی و غم شریک هم شوند، درست مثل روزهای قدیم.
* این گزارش پنجشنبه ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.